پاکیزه داشتن. بی غل و غش داشتن: چنانکه از لفظ ما شنیده است باید که بر آن اعتماد کند و دل را صافی تر از آن دارد که پیش از آن داشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 335)
پاکیزه داشتن. بی غل و غش داشتن: چنانکه از لفظ ما شنیده است باید که بر آن اعتماد کند و دل را صافی تر از آن دارد که پیش از آن داشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 335)
رای داشتن. رجوع به رای داشتن شود، در اصطلاح انتخابات، داشتن عقاید و نظرهای موافق از اشخاص به سود انتخاب شدن خود بوکالت ویا سناتوری. برای انتخاب شدن طرفدار داشتن. پشتیبان داشتن. هواخواه داشتن. موافق داشتن. مؤید داشتن
رای داشتن. رجوع به رای داشتن شود، در اصطلاح انتخابات، داشتن عقاید و نظرهای موافق از اشخاص به سود انتخاب شدن خود بوکالت ویا سناتوری. برای انتخاب شدن طرفدار داشتن. پشتیبان داشتن. هواخواه داشتن. موافق داشتن. مؤید داشتن
تهی داشتن: اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی. سعدی (گلستان). ، خلوت کردن با: امیر از سرای برآمد و بر ایشان خالی داشت تا نماز دیگر. (تاریخ بیهقی)
تهی داشتن: اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی. سعدی (گلستان). ، خلوت کردن با: امیر از سرای برآمد و بر ایشان خالی داشت تا نماز دیگر. (تاریخ بیهقی)
ببازی داشتن. سهل گرفتن. به بی اعتنائی برگزار کردن. شوخی پنداشتن. کوچک شمردن: نخستین فطرت، پسین شمار تویی، خویشتن را به بازی مدار. فردوسی. نگر تا نداری به بازی جهان نه برگردی از نیک پی همرهان. فردوسی. از بهر تو جان بازی است پیشش جان بازی او را مدار بازی. مسعودسعد، استدراک، خریدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، اصطلاح مالی عهد صفوی بمعنی دریافت: مشاعل طلا و نقره و... به تأمینی مشعلدار باشی مقرر است که سال به سال از قرار تومارسان که بمهر ناظر و رقم اعتمادالدوله رسد مواجب بازیافت مینماید. (تذکرهالملوک ص 32 چ دبیرسیاقی). از خلعتی که به هرکس دهند ده یک قیمت واقعی بازیافت و برین موجب تقسیم میشود... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 65)
ببازی داشتن. سهل گرفتن. به بی اعتنائی برگزار کردن. شوخی پنداشتن. کوچک شمردن: نخستین فطرت، پسین شمار تویی، خویشتن را به بازی مدار. فردوسی. نگر تا نداری به بازی جهان نه برگردی از نیک پی همرهان. فردوسی. از بهر تو جان بازی است پیشش جان بازی او را مدار بازی. مسعودسعد، استدراک، خریدن. (غیاث اللغات) (آنندراج) ، اصطلاح مالی عهد صفوی بمعنی دریافت: مشاعل طلا و نقره و... به تأمینی مشعلدار باشی مقرر است که سال به سال از قرار تومارسان که بمهر ناظر و رقم اعتمادالدوله رسد مواجب بازیافت مینماید. (تذکرهالملوک ص 32 چ دبیرسیاقی). از خلعتی که به هرکس دهند ده یک قیمت واقعی بازیافت و برین موجب تقسیم میشود... (تذکرهالملوک چ دبیرسیاقی ص 65)